اقــلــیـــم وجـــــــود



۴- برنامه ­ریزی چیست؟ در تاریخ که نظر می­‌کنیم، تا دهه سوم قرن بیستم نام و نشانی از برنامه ­ریزی نمی­ یابیم. برنامه ­ریزی در ت دوران اخیر تجدد پیش آمده است، البته بشر از آغاز وجودش کم و بیش از اختیار و قدرت تصرف برخوردار بوده و به کارهای شخصی و خانوادگی و ی نظم تازه می‌­داده است، اما نظم­ بخشی تا دوره جدید بیشتر به معنی بازگرداندن و مطابقت دادن امور با نظام طبیعی یا مستقر بوده است. در عصر جدید جامعه به معنی خاصی که در جامعه­ شناسی از آن بحث می­‌شود به وجود آمد. جامعه یک نظم خاص بشری است که قانونش را خود وضع می­ کند و مسائلش بی رجوع به بیرون حل می­ شود. جامعه جدید گر چه صورت کلی و اجمالی اش در آثار شاعران و نویسندگان دوران رنسانس پدیدار شده است، آن را با برنامه­ ریزی نساخته­ اند. این جامعه با ظهور تفکر بشریت ­مدار و پدید آمدن بشری دیگر یعنی بشر جهان­ ساز و با اثبات خودبنیادی بشر در فلسفه و ادب جدید به وجود آمد و تا آغاز قرن بیستم رشد کم و بیش طبیعی و ارگانیک داشت و تا وقتی که این سیر رشد، متعادل بود طرح برنامه هم ضرورت و وجهی نداشت، حتی مارکس هم که بعضی تعارض­ های جامعه جدید را دریافت و آن را نشان داد، از برنامه ­ریزی نگفت، بلکه انقلاب را درمان درد دانست؛ یعنی فکر می­ کرد دیالکتیک جامعه و تاریخ از طریق انقلاب تعادل را به زندگی اروپا (و جهان) باز می­‌گرداند. او نمی ­دانست که پیروانش در انقلابی که بی­‌وقت و بی­‌جا در روسیه روی خواهد داد، عدم تعادل را بیشتر می‌­کنند و بعد برای هماهنگ­‌سازی و برقراری تعادل ناگزیر به طراحی برنامه­ می­ شوند. برنامه ­ریزی را بلشویک ­ها آغاز کردند، اما اروپای غربی هم که بر وفق لیبرالیسم فکر می­‌کرد جامعه (و بازار) خود تعادل را حفظ می­‌کند، پس از جنگ جهانی دوم ناگزیر به برنامه ­ریزی شد. برنامه­ ریزی دخالت باقیمانده خرد کارساز یا کاربرد این خرد برای تعادل ­بخشی به شئون جامعه و مقابله با بحران­ها یا بنای نظمی شبیه به تجدد در جهان قدیم است؛ یعنی برنامه ­ریزی به زمان و دوران بازسازی و ترمیم تعلق دارد. اکنون اروپا و امریکا هم به برنامه ­ریزی رو کرده ­اند. جهان در حال توسعه و توسعه ­نیافته هم اگر توسعه می­‌خواهد جز به مدد برنامه ­ریزی درست به مقصد نمی ­رسد. مع­‌هذا این توهم نباید به وجود آید که هر کاری در جهان همواره با برنامه ­ریزی بوده یا با برنامه ­ریزی به هر مقصودی می­‌توان رسید. البته با برنامه ­ریزی -اگر برنامه درست طراحی شده باشد- می­‌توان تحولی در اقتصاد و ت و جامعه نیازمند توسعه پدید آورد، اما این را هم بدانیم که هر برنامه­ توسعه اجتماعی بازسازی یا شبیه­ سازی مدلی است که قبلاً به نحوی تحقق یافته است و آن را کم و بیش می­‌شناسیم، یعنی نظامی را که نمی‌­شناسیم، نمی‌­توانیم طراحی کنیم مگر اینکه مراد از طرح، طرح کلی باشد که نه با محاسبه بلکه در تفکر پدید می­ آید، ولی این طراحی را برنامه ­ریزی نمی‌­دانند. زمان­بندی هم ندارد و مسئولیت اجرای آن برعهده سازمان­های حکومتی و خصوصی نیست.


می­‌دانم که این اشاره ­ها همه جا به درستی فهمیده نمی­‌شود و مگر نه اینکه دم زدن از امکان گشایش راه دیگر در آینده را کسانی نظر ی خطرناک و در نتیجه گناهی بزرگ شمردند و البته اگر صاحب‌نظری به راه­های بیرون شد از زندان تاریخ بیندیشد با قهر و دشمنی و مقابله ی و تبلیغاتی سازمان­‌یافته مدعیان دفاع از آزادی مواجه می­‌شود. منتهی وقتی راهی گشوده شد قدرت­های ی از عهده بستن آن راه برنمی­ آیند. راهی که اکنون وجود دارد، راه طی شده است و البته پیمودن این راه طی­ شده هم آسان نیست، به خصوص اگر رهروان در آن کم و بیش دچار وسواس و تردید باشند. در سوی دیگر هم وقتی می­‌بینیم همه جهان به رسم و شیوه زندگی متجدد خو گرفته ­اند و نظم اجتماعی و اقتصادی در هر درجه­ای از قوت و ضعف که باشد غربی و متجدد و متجددمآب است، باید فکر کرد که چگونه می­‌توان این نظم را رها کرد و نظمی دیگر به جای آن گذاشت. مسلماً خروج از این نظم با تدابیر جزئی و اقدام­های ی میسر نمی­ شود. تجدد هنوز قدرت آن را دارد که وجود مردمان و خیال­ها و آراء آنها را به بازی بگیرد و حتی آراء و افکار و اذهان مخالف را به راه­های بن­‌بست سوق دهد، تا آنجا که مخالف­ ها ندانند که با چه چیز مخالفند و برای تحقق چه چیز می­ کوشند و گاهی صورت خیالی و رؤیایی چیزها را عین آن چیزها بدانند و به آنها راضی شوند و پیداست که در این صورت کار را تقریباً تمام شده و راه را پیموده بدانند و به حرف زدن اکتفا کنند.

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


19366485 روزنامه خبری مطلب arash8 مشاوره رایگان جهت اخذ اقامت ترکیه insigneogran Cathryn's memory alborzkrayaneh مجتمع پتاس خور وبلاگ سیستم نیازمندی های سی سی ال الف بلاگ